سانی و من!

-          ماجراهای من و سانی داره به جاهای خوبش می رسه و ما داریم آماده می شیم که همدیگه رو ببینیم. قرار بود دیروز همدیگه رو ببینیم که به خاطر یه مشکل نتونستیم و الان منتظریم در یه شرایط خوب ملاقات کنیم. البته من رفتم دانشگاه و سانی رو از دور دیدم ولی باهاش حرف نزدم و حتی خودمو بهش نشون ندادم. ماجرای ما یه ماجرای کاملا رمانتیکه که اگه تبدیل به فیلم بشه خیلی فیلم پرفروشی از آب در می آد! Joy می گه که در صورت امکان این ماجرای رمانتیک رو تبدیل به فیلم کنیم. می گه این ماجرا عجیب ترین ماجرای رمانتیکه که در طول عمرش بهش برخورد کرده! ماجرای دو نفر که همدیگه رو دوست دارند ولی نمی تونن و نباید با هم باشن! نه مثل این فیلمهای هندی، بلکه یه ماجرای کاملا واقعی و شاید غیر قابل باور! حتی بهترین دوستانم هم نمی تونن این رابطه رو درک کنن و حتی Joy هم با تعجب ماجرا رو دنبال می کنه!

-          به خاطر درگیری فکری که داشتم، سر کلاس فرانسه اون شور و حال گذشته رو نداشتم. استاد و بچه ها بهم گیر داده بودن و می گفتن چته! با همون حال هم سعی کردم شاد باشم ولی معلوم بود که نیستم! جلسه بعدی هم اینطوری شد ولی این بار بیشتر تونستم بخندم و همه متفق القول بودن که مشکلم داره حل می شه!!

-          با گشت و گذاری تو چندین وبلاگ آموزش زبان فرانسه، با یه خانم آشنا شدم که به مدت 2 سال فرانسوی خونده و علاقه زیادی به فراگیری زبانهای جدید داره. چند باری باهاش چت کردم و ازش چیزای خوبی یاد گرفتم. ما فقط به زبان فرانسوی چت می کنیم و این باعث می شه که برای هر دفعه اصطلاحهای جدید یاد بگیرم.

-          بعد از حذف تیم ملی از جام جهانی، دیگه هیچ علاقه ای به دیدن بازیهای جام جهانی ندارم و یادم نمی آد حتی یه بازی رو کامل دیده باشم! این جام، اصلا شگفتی نداشت!

-          برای کار در چندین شرکت اقدام کردم و منتظر جواب هستم. تقریبا تصمیمم جدی شده که از این شرکت برم. یواش یواش دارن باهام تماس می گیرن و قرار مصاحبه می ذارن! بهترین شرکت رو انتخاب می کنم و از اینجا می رم. فعلا که انتخابم نهایی نشده!

-          از ادامه کلاس CCNP منصرف شدم. نحوه بیان مطالب اصلا طوری نیست که به درد من بخوره! ترجیح می دم خودم بخونم و الکی پول خرج نکنم! بعد از مطالعه، برای امتحان اقدام می کنم.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
رضا ــ عطر سیب ــ سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:07 ب.ظ http://1ba1.blogsky.com

سلام سینا ی عزیز
خیلی شبیه سینای خودمونیااااا
أره فیلم بهتره
فقط طرفتو سر کار نذار که نامردیه ها...
خودمونیم منم از این کارای خاص (پیچ گوشتی) میکنم
منتظر حضورتم
شاد باش

سلام. سینای شما کیه دیگه!؟

سها سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:44 ب.ظ http://satgin.blogfa.com

به نام خدا
سلام چرا تو و سانی نباید با هم باشین؟ آخییییییییی

خودم هم نمی دونم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد