فتیما

داشتم با این دختر رنگین کمانی چت می کردم. راستش از بحثهایی که می کرد خیلی استفاده کردم ولی چون از رابطه صرفا چتی خوشم نمی آد و ایشون هم ازدواج کرده، ترجیح دادم رابطه رو بهم بزنم. امروز بهش گفتم که این آخرین چتی بود که با هم داشتیم و ایشون هم پذیرفتن! از اینکه منطقی عمل کرد خوشحالم. بهم گفت که ما آدمها خیلی دوست داریم همدیگه رو کشف کنیم و گفت که من آدم جذابی هستم! در ضمن در مورد پاشنه آشیل من هم صحبت کرد! این قسمت حرفش برام خیلی جالب بود. می تونست راهنمای خوبی برام باشه. ولی من آدمی نیستم که کاری رو شروع کنم و به اتمام نرسونم! راهنما هم نداشته باشم، خودم یه کاریش می کنم.