زندگی برای دیگران

 

یه هفته می شه که از حالت طبیعی خودم خارج شدم! قبلا خیلی شاد و سرحال بودم. کلی جوک می گفتم و با همه شوخی می کردم. الان اصلا حس و حال این کارارو ندارم. تازه خورد و خوراکم هم نا منظم شده. کم غذا می خورم و بیشتر تو حال خودم هستم. سعی می کنم برم بیرون و حال و هوایی عوض کنم. چند بار با حامد رفتیم بیرون. فرحزاد، پارک ملت، شهر ری، کافی شاپ و .... زیاد هم به خانواده سر می زنم و باهاشون حرف می زنم. خواهرام خیلی نازمو می کشن. باز هم اوضاعم روبراه نمی شه! تو محیط کار با مدیرمون دوبار دعوا کردم و اصلا نفهمیدم چی بهش گفتم. دلم گرفته! قرآن می خونم، گریه می کنم، می خوابم، استخر و سینما و فوتبال می رم ولی باز هم همونم.

هفته گذشته فقط یک بار شام خوردم! همش ساعت 4 یا 5 صبح خوابیدم! تو محل خدمت همه می گن که با دیدن من در این حالت تعجب می کنن! همه انتظار دارن جوک بگم و بخندم. تو ماشین که می شینم به راننده گیر می دم که چرا سیگار می کشه یا ...! تو خونه به خواهرم گیر می دم که چرا انتگرال یاد نمی گیره! به اون یکی می گم که چرا فلان کار رو نکرده یا ...! از دست همه شاکی ام. خودمم و خودم! حتی نمی تونم حرفامو به نزدیکترین دوستام بزنم. به دوستام می گم که الان مده که اینجوری غمگین بگردی!!!

 

واقعا چرا من باید به این همه مشکلات فکر کنم؟ چرا نباید یه کم به فکر خودم باشم؟ خدا منو آفرید برای دیگران! واقعا دیگه دارم کم می آرم.

 

راستی! از این به بعد می خوام در مورد JOY و مسافرتش به ایران بنویسم. عکسهاشو اینجا بذارم و شماها رو بیشتر باهاش آشنا کنم. خیلی ها بهش می گن که نیاد ایران ولی اون تصمیمش رو گرفته و حتما می آد. فقط خدا کنه تا اون موقع شرایط سیاسی بدتر از این نشه! اول از همه معرفیش می کنم و نحوه آشناییم رو باهاش براتون توضیح می دم. منتظر باشید.

نظرات 2 + ارسال نظر
مینا حیدری یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:57 ق.ظ

سلام عزیز

خوبی و خوش میگذره بابا یکم از دنیا کم بگیر و اینقدر خو دت اذ یت نکن عزیز . ما باید سعی کنیم که نگاههون عوض کنیم همین باورکن میشه همیشه بهتر و شادتر بود فقط باید خودمون بخواهیمو خودمونو همنجور که هستیم بپذیریم و یک قولی بدیم به خو دمون که تحت هر شرایطی شاد باشیم و به خدا تو کل کنیم
موا ظب خودت باش و تا خواستار کمال نباشیم هرگز به برتری نمیرسیمو میندونم که خو دت استادی و من درس پس میدماین شعرهاهم تقدیم به شما

ای دل ار سیل فنا بنیاد هستیبر کند
چون ترا نوح است کشتیبان غممخور حافظ


چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
به خدا میسپارمت که هر کس او را داره همه چی دارهو انکس که او را نداره جه داره

مرد تنها(نگاه) دوشنبه 30 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:32 ق.ظ http://shouka.blogsky.com

...نمی گویم صبوری کن...نیاز تو نه به ناز است؛نه به دیگری...
دغدغه های تو
گاه
تطهیرت می کنند...
اما به هر روی
دردناکند..
گزیری نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد