مسافرت

سلام

تصور کن سه روز بدون دغدغه زندگی کنی! چه حالی بهت دست می ده!؟ سعید می گه که تنها دورانی از زندگیش که به هیچ چیزی فکر نکرده دوران آموزشی بوده. البته برای من قابل قبول نیست. چون تو اون دوران هم کلی فکر و ذکر داشتم. ولی از سه شنبه گذشته تا الان برام مثل یه رویا بود. سه روز بی دغدغه و آرام.

با دوستم رفتم مشهد. منزل نامزد دوستم. اولا قطار سیمرغ گیرمون اومد و کلی راحت بودیم تو قطار. اونجا که رسیدیم، صبحانه خوردیم و نشستیم به تماشای فیلم Others و خوردن میوه و آجیل و .... از موز و گیلاس و خیار و زردآلو و گوجه سبز و ... گرفته تا آجیل و رولت و چای و غیره. انقدر خوردیم که پکیدیم. بعدش ناهار و استراحت و بعدش هم گشت و گذار در شهر و اطراف شهر. شام رو رفتیم طرقبه و بعدش دیدن بازی فرانسه - کلمبیا. هر سه روز به همین منوال گذشت. کوه سنگی، شاندیز، طرقبه، زیست خاور و جاهای دیگه. شب دوم که برای شام رفته بودیم کوه سنگی، هوا خیلی خنک و جالب بود. مرغ بریان با چیپس می چسبه، مگه نه؟!

حرم هم خیلی شلوغ بود. با اینکه اعتقاد به بوسیدن ضریح و کشتن خودم برای رسیدن به ضریح ندارم ولی به خاطر قولی که به ملتمسین دعا داده بودم خودم رو به ضریح رسوندم و یه زیارت جانانه کردم. بعدش برای همتون نماز زیارت خوندم و دعا کردم. از امام رضا چیزای خوبی خواستم. امیدوارم خواسته دل همه شما رو بهتون بده!

برگشتن هم با هواپیما اومدم. اولین سفر هوایی من بود. واقعا جالب بود برام. شب قبلش خواب دیده بودم که هواپیما رو دزدیدن و بردن آمریکا و من بدون هیچ دردسری شهروند آمریکا شدم و بالاخره به JOY رسیدم! به هر حال تو این خیالات بودم، ولی کسی هواپیما رو ندزدید. بعد از رسیدن به خونه، شستن لباسها، دوش گرفتن و شام و ... کلی طول کشید. دستام دیگه نا نداشتن.

حالا بریم سر موضوعات اجتماعی!

تو این چند روزه شلوغیها زیاد شدن. مشهد هم شلوغ بود. هر شب کلی پلیس با اون قیافه های ترسناک به همراه نیروهای مخلص(بدون مخ!) انصار در حال گشت زنی بودن. ولی مثل اینکه اوضاع از کنترل خارجه! خدا به خیر کنه روز 18 تیر امسال رو.

من معتقدم که این حکومت نباید عوض بشه. هر انقلابی ما رو از اینی که هستیم عقب تر خواهد انداخت. اصولا انقلاب مساوی است با شروع از نقطه صفر و با این وضع اگه قرار بشه انقلابی بشه صد در صد به ضرر ما و دویست درصد به نفع اون احمقهای خارج نشینی است که بیرون گود نشستن و می گن لنگش کن. هیچ کاری نمی کنن و فردا اگه اتفاقی بیافته بیشتر از همه طلبکارن. از ما گفتن بود.

نظرات 1 + ارسال نظر
آرش شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 04:23 ب.ظ http://Arashk.blogsky.com

سلام...............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد