بحث ازدواج

 

این روزها زیاد در مورد ازدواج بحث می کنم. دلیلش اینه که مادرم چراغ سبز نشون داده!! البته معمولا چراغ سبز مادرها نتایج خاصی هم داره که آدم رو مجبور به راه رفتن در راهی می کنه که براش در نظر گرفتن!! با چند تا از دوستان در این زمینه صحبت کردم و به نتایج جالب و مفیدی رسیدم. الان هم دنبال کتابی به نام "Intimate Connection" می گردم تا بخونم. قیمت این کتاب 7 الی 10 دلاره ولی تو ایران پیدا نمی شه. این کتاب از سری کتابهای "Feeling Good" نوشته دیوید برنز هست که اگه کسی داره ممنون می شم به دست ما برسونه! فکر می کنم قبل از اینکه سراغ بحث ازدواج بریم، هر کسی باید این کتاب رو بخونه!

با دوستان زیادی در زمینه معیارهای ازدواج بحث کردم تا بهترین معیارها را انتخاب کنم. شنیدن بعضی حرفها از بعضی از دوستان بسیار عجیب و گاهی وقتها بسیار جالب بود. یکی از دوستانم که در یک مرکز تحقیقاتی بزرگ در ایران کار می کند، شرط ازدواج را تنها پولدار بودن طرف مقابل اعلام می کند، در حالی که همین دوست عزیز قبلا معیارهای دیگری از قبیل تحصیلات در رشته خاص، سطح فرهنگی، درک متقابل و ... داشت. یکی از دوستان محل خدمت می گفت که دختر فقط باید زیبا باشد و این کافیست! یکی دیگر از دوستان ازدواج را یک نوع قرارداد می دانست و حاضر نبود به این قرارداد تن بدهد! یکی دیگر می گفت که تنها عشق کافی است. دوستی هم می گفت که باید سنجید و کسی را انتخاب کرد که حداقل 60 یا 70 درصد با ما هماهنگ باشد. بعضی ها هم دوست داشتن را معیار می دانستند و بعضی ها هم فامیل بودن را و ....

با نگاهی دقیق به معیارهای مطرح شده متوجه می شویم که متاسفانه جوانهای ما به تنها چیزی که ارزش قائل نیستند، داشتن نگاه واقع بینانه و انسانی به طرف مقابلشان است. مسلما هیچ کدام از ما جوانها مخالف ازدواج نیستیم و راست و پوست کنده بگویم که آنها که با ازدواج مخالفند یا مریضند و یا اینکه دروغ می گویند و دروغشان معمولا ناشی از شرایطشان و یا عدم موفقیت و سرخوردگی از عشق است. روی صحبت من این عزیزان نیستند. با جوانانی صحبت می کنم که مقوله ازدواج را جزو زندگی می دانند و با آن مخالفت های مصلحتی ندارند.

سعی می کنم از حدیث و آیه هم استفاده نکنم تا متهم به چیز خاصی نشوم. مطمئنا همه ماها با دیدگاهی که مهمترین معیار را زیبایی و خوش تیپی بداند مخالفیم. چه اینکه می دانیم زیبایی و خوش تیپی معیارهایی زودگذر و مقطعی هستند و نمی توان تا آخر عمر دل به این زیباییها خوش کرد. همچنین زیبایی ممکن است بر اثر اتفاقاتی از بین برود و آنگاه زندگیی که بر اساس این معیار بنا نهاده شده، راهی جز جدایی نخواهد داشت. پولدار بودن و وضع مالی خوب خانواده دختر هم معیار خوبی است، در عین حالی که معیار بدی هم هست. مسلما دختر یا پسری که در خانواده بسیار غنی زندگی کرده و همه امکانات برایش فراهم بوده است، خواسته های متفاوتی از زندگی دارد و این خواسته ها با خواسته های افراد با بضاعت مالی کمتر بسیار متفاوتند. بسیارند کسانی که معنی پیتزا را نمی دانند و اگر چنین پسری با دختری ازدواج کند که سفرهای اروپایی جزو لاینفک زندگیش بوده، دچار مشکلات عدیده ای در زندگی می شود. باورهای فرهنگی این دو نیز مطمئنا متفاوت است و نمی توان به راحتی این مشکلات را حل کرد. افرادی در این گونه ازدواج ها موفقند که اولا اهل کار باشند و پشتکار بالایی داشته باشند، ثانیا بر حسب علاقه و با مطالعه دقیق عاشق شده باشند و ثالثا دارای فرهنگ قابل پذیرش از طرف طرفین باشند. معمولا اینگونه ازدواج ها برای پسرهای با بضاعت مالی کمتر توصیه نمی شود، مگر اینکه ابایی از تسلط بی چون و چرای خانواده و خود همسر نداشته باشند.

دوستانی که ازدواج را نوعی قرارداد می دانند، شاید تا حدودی حق داشته باشند. ازدواج نوعی قرارداد است ولی عجیب است که این قرارداد اگر با شخصی انجام شود که اهلش باشد، به سود طرفین خواهد بود. قبل از اینکه تن به این قرارداد بدهیم، باید بدانیم که با چه کسی قرارداد می بندیم و چه چیزی به دست می آوریم و چه چیزی از دست می دهیم. نمی توان تنها به این دلیل که ازدواج یک قرارداد است از آن دوری جست. بشر همواره نیازمند این قرارداد بوده و این قرارداد تنها قراردادی است که همه ابناء بشر( به جز چند استثنا)  آن را امضا کرده اند و گاهی وقتها به دلیل در نظر نگرفتن بعضی مفاد یا عدم اجرای برخی از بخشها، تن به فسخ آن داده اند.

عشق از نیازهای اولیه ازدواج است ولی کافی نیست. انسان عاشق دنیا را از دید دیگری می بیند. آواز پرنده ها، مفهوم کلمات، شعرها، کتابها و طبیعت و ... همه و همه از نظر فرد عاشق مفهومی متفاوت دارند. شاید همه ما این جمله دکتر شریعتی را شنیده باشیم که عشق یعنی غرق شدن در رودخانه! (مضمون جمله همین است!). انسان عاشق بدیهای معشوق را هم زیبا می بیند. پسری که مثلا مخالف آرایش کردن دختر باشد، اگر عاشق شود، آرایش کردن دختر را با واژه های عاشقانه و اشعار مختلف تفسیر می کند. لازم است از عشق بپرهیزیم. مرا به مخالفت با عشق متهم نکنید. عشقی پسندیده است که بر مبنای درستی بنا نهاده شده است. از عشق های زودگذر بپرهیزید. سعی کنید قبل از آنکه عاشق شوید بدانید که عاشق چه و که می شوید. عادت ما ایرانی هاست که اول عاشق می شویم، بعد ازدواج می کنیم. به نظر من باید منطقی ازدواج کرد و عاشقانه زندگی کرد.

نکته ای هم مطرح می کنم که شاید به مذاق شما خوش نیاید و بیشتر آقایان را شامل شود. ما پسرها معمولا اول عاشق زیبایی دختر می شویم و سپس خودمان را توجیه می کنیم که دختری را که زیباییش را پسندیده ایم، فلان معیار و فلان معیار ما را هم دارد. در واقع، معیار اصلی چیز دیگری است و تا دختری آن معیار را نداشته باشد، سراغ بررسی معیارهای دیگر نمی رویم و وقتی دختری را دیدیم که معیار زیبایی را دارد، بقیه معیارها را توجیه و یا تلطیف می کنیم. این مسئله در مورد خانمها هم مطرح است و معیار اصلی آنها پول و تیپ است. من هر دوی این رفتارها را نفی کرده و مذموم می دانم. سعی کنیم فردی را پیدا کنیم که زیبا باشد ولی قبل از اینکه چنین فردی را جستجو کنیم باید زیبایی را تعریف کنیم.

خلاصه مبحث اینکه ازدواج از نگاه جوانان معانی مختلفی دارد و یا برای برآوردن نیاز خاصی مورد نظر است. قبل از ازدواج باید بدانیم برای چه ازدواج می کنیم و دنبال چه می گردیم. باید معیارهایمان را مشخص کنیم و دنبال کسانی بگردیم که 60 یا 70 درصد معیارهای ما را داشته باشند. بعد از ازدواج می توان در جهت تکمیل و تکامل گام برداشت و تلاش برای ساختن زندگی و تکمیل نواقص طرفین باید بعد از ازدواج صورت گیرد. باید با رفتار درست و منطقی انتظاراتمان را از طرف مقابل بیان کنیم و سعی کنیم همدیگر را در رسیدن به اهدافی که تعیین کرده ایم کمک کنیم. مطمئنا خدا با ماست در صورتی که با او باشیم. "اینما کنتم فثم وجه ا..."

توصیه می کنم معیارهای زیر را برای طرف مقابل در نظر بگیرید:

- سطح فرهنگی و مذهبی متناسب با خودتان

- سطح مالی متناسب با خودتان

- علاقه و دوست داشتن و درک متقابل

- پشتکار و ارداه قوی و عدم ترس از مشکلات

- ...

 

موفق و موید باشید.

نظرات 13 + ارسال نظر
مرد تنها(نگاه) یکشنبه 8 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:19 ب.ظ http://shouka.blogsky.com

ازدواج...
بسیاری از ما
طی زمانی کوتاه تعهد خویش را از خاطر می بریم...
ازدواج
با عشق می ماند؛انهم نه عشق اتشین روزهای نخست...
پس از ان
صبوری شرظ است و...
..........................................
اگر اینجا ایران نبود
من هیچگاه تن به ازدواج نمی دادم!
اینجا
فقط نامی در شناسنامه می برند و بعد...
اقسوس!

حباب یکشنبه 8 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:45 ب.ظ http://leilymadani.blogsky.com

به نظر من باید منطقی ازدواج کرد و عاشقانه زندگی کرد.
با این موافقم!
امیدوارم همیشه نظر مثبتی داشته باشی.
مرسی بهم سر زدی. وبلاگت خیلی مفصله. شاید امروز نتونم تمومشو بخونم. ولی ۲۰دقیقه فرصت هست..
:)

رضوان یکشنبه 8 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:34 ب.ظ http://rezvanm.persianblog.com

سلام. نمیدونستم در بلاگ اسکای هم وبلاگ دارید. نوشته های اینجا رو کامل خوندم. تحلیل خوبی درباره مبحث ازدواج نوشته بودید. کاملاْ‌ موافقم. آگاهی و منطق باید حرف اول رو بزنند.. حتی باید اگاهانه عاشق شد.

زهرا دوشنبه 9 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:07 ق.ظ http://zahra1381.persianblog.com

سلام.ممنون از جوکت قشنگ بود

[ بدون نام ] دوشنبه 9 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:26 ب.ظ

محبوب بودن مهمه .. در ازدواج مهمترین مسئله اینه که فرد مورد نظر اگه همه معیارها رو هم داشته باشه ، اما محبوب نباشه ، هیچوقت زندگی خوبی رو نخواهند داشت ....

[ بدون نام ] سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 05:05 ب.ظ

به !‌ به !‌ مبارکا باشه !!‌مرسی که بهم سر زدی !‌

بانوصبا سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 05:07 ب.ظ http://shinoo.persianblog.com

اوا نه اسمم اومد نه بلاگم !‌آی مردم این قبلیه من بودم !!

مرجان سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:57 ب.ظ http://tarkhoun.persianblog.com

اولاْ که خیلی طولانی بود . دوماْ که بابابزرگانه و نصیحت گونه نوشته بودی ... سوماْ که باحرفات موافقم . چهارماْ که کو پسر خوب؟پنجماْ که آدم برای تکامل ازدواج می کنه بنابراین طرف مقابل نباید ۱۰۰ در ۱۰۰ مثل آدم باشه چون اونوقت تکاملی صورت نمی گیره .. ششماْْ که من هم تو اون یکی بلاگت معیارهامو نوشتم یادته ؟ هفتماْ که تا بعد

سودا سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:31 ب.ظ http://sodaa.persianblog.com

salam man e aziz....khoobi...be weblog e ma sar zade boodi....momkene khodeto moarrefi koni?....chon hamoonjoor ke gofti yademoon nemiad ki hasti va ghablan koja mineveshti.....ghorbanat....sodaa

مینا حیدری چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:19 ق.ظ

با سلام

واقعا مثل همیشه هم عالی فکر کردید و هم عالی نوشتید.واقعا اگر همه اینجوری فکر میکردند و همین جوری عمل میکردند واقعا عالی میشد و من مثل همیشه همه م
مطلب تو دفترم بااجازه نوشتم .موفق و سلامت و شاد باشید
و همیشه در اوج.

سودا چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:59 ب.ظ

salam aziz...shenakhtamet.....vali ye chizio taze fahmidam.....bache mahalli ke.....movafagh bashi bacheye dabirestane nemoone:)....sodaa

نوشین۱۷ چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:39 ب.ظ http://nooshin17.persianblog.com

سلام توضیحات خیلی خوبی بود به نکات خوبی هم اشاره کردین همشون قابل تامل بودن ولی من فکرمیکنم دیگه کمتر داره به این چیزها اهمیت داده میشه

شقایق چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:57 ب.ظ http://sargardani.persianblog.com

حتما قبلش خودت چراغ سبز رو نشون دادی..کلک...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد