بالاخره این کنکور برگزار شد و ما خیالمون راحت شد. البته من امتحان ندادم ولی از خواهرم که امتحان داد بیشتر نگران بودم. در هر حال، با توجه به چهره خواهرم بعد از امتحان می شد فهمید که باید برای سال بعد بخونه و امیدوار بشه که قبول شه. باز هم همون دردسرهای گذشته و ...
تو عمرمون جلوی دبیرستان دخترونه نرفته بودیم که رفتیم. صبح بردم خواهرم رو رسوندم و ظهر که اومدم برش گردونم خونه، کلی وایسادم. فکر کنم خواهرم می دونست که باید دیر بیاد بیرون و چون آخرین نفر از اونجا خارج شد ما تقریبا همه دخترها رو دیدیم. نکته جالب این بود که برای اولین دفعه بد نبود. ولی در کل من به این پسرهای بدبختی که روز و شبشون جلوی مدرسه دخترا می گذره عرض کنم که انصافا خیلی خنگن! والا ما که دختری ندیدیم که ارزش نگاه کردن داشته باشه! البته به خانمها برنخوره ها! ولی انصافا خیلی بی ریخت بودن! من خودم به زندگی امیدوار شدم.
اقا شما خسته نباشید!!!!!!!
خوبــــــــــــــــــــــــــــه!!!
من کیم؟ آرزو کیه؟ من والله یه خواهر دارم اسمش آزاده است آرزو مارزو بیلمیرم!!!!!!!!!!!!
سلام خوبی ؟؟ ممنون که اومدی..........لطف داری ..انشالله موفق باشی
تو کی هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آهااااااااااااااااااااای...
ولی حتما یه چیزایی هست که این پسرا می رن دیگه !
تو که این کاره نیستی
اما هر کی که از این کارا میکنه خدا از رو زمین ورش داره الهی