کنکور


بالاخره این کنکور برگزار شد و ما خیالمون راحت شد. البته من امتحان ندادم ولی از خواهرم که امتحان داد بیشتر نگران بودم. در هر حال، با توجه به چهره خواهرم بعد از امتحان می شد فهمید که باید برای سال بعد بخونه و امیدوار بشه که قبول شه. باز هم همون دردسرهای گذشته و ...

تو عمرمون جلوی دبیرستان دخترونه نرفته بودیم که رفتیم. صبح بردم خواهرم رو رسوندم و ظهر که اومدم برش گردونم خونه، کلی وایسادم. فکر کنم خواهرم می دونست که باید دیر بیاد بیرون و چون آخرین نفر از اونجا خارج شد ما تقریبا همه دخترها رو دیدیم. نکته جالب این بود که برای اولین دفعه بد نبود. ولی در کل من به این پسرهای بدبختی که روز و شبشون جلوی مدرسه دخترا می گذره عرض کنم که انصافا خیلی خنگن! والا ما که دختری ندیدیم که ارزش نگاه کردن داشته باشه! البته به خانمها برنخوره ها! ولی انصافا خیلی بی ریخت بودن! من خودم به زندگی امیدوار شدم.

نظرات 7 + ارسال نظر
زهرا شنبه 14 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:37 ب.ظ http://zahra1381.persianblog.com

اقا شما خسته نباشید!!!!!!!

دختر مشرقی یکشنبه 15 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:05 ق.ظ http://architectgirl.persianblog.com

خوبــــــــــــــــــــــــــــه!!!

مائده یکشنبه 15 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:19 ق.ظ http://maedeh.blogsky.com

من کیم؟ آرزو کیه؟ من والله یه خواهر دارم اسمش آزاده است آرزو مارزو بیلمیرم!!!!!!!!!!!!

شی شی یکشنبه 15 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:50 ق.ظ http://shohre.blogsky.com

سلام خوبی ؟؟ ممنون که اومدی..........لطف داری ..انشالله موفق باشی

مائده یکشنبه 15 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:49 ب.ظ http://maedeh.blogsky.com

تو کی هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آهااااااااااااااااااااای...

لیلا دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:57 ق.ظ http://eeeeeeeeeeeeeeeh.persianblog.com

ولی حتما یه چیزایی هست که این پسرا می رن دیگه !

لطیفه دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:11 ب.ظ http://latifeh.blogsky.com

تو که این کاره نیستی
اما هر کی که از این کارا میکنه خدا از رو زمین ورش داره الهی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد