دانشگاه شریف، زعفرانیه، شبکه برق قشم، بهزیستی، هواپیمایی ایران ایر، سیستمهای HUMAC، خدمت سربازی، سرطان ریه، شیمی درمانی، LXOMNIA، ایتالیا، متخصص مغز و اعصاب، سفارت عربستان، سرطان خون، فرمانیه، مدرسه ایتالیاییها، توسکانا، دعا و مشهد، آب زمزم، مرگ، زندگی، دانشگاه پیام نور شهر ری، دانشگاه ورامین، زمین شناسی، تافل، اسلام، دروغ و ... و ناگهان غم!
یک ماه دعا و تلاش و … و هنوز هم!!!
وبلاگ، چت، سئوالات کنکور، ضرب المثل ها، علم، دانشگاه شریف، کامپیوتر، تلنت، ایستگاه شهید مفتح، خوارزمی، پیاده روی های طولانی، سینما، کرج، عروسی، سینما، پارک، آینده، رفتن، برگرداندن، تصمیم، آمریکا، کدورت، سکوت، خرید کامپیوتر، سکوت، 50 روز و ناگهان غم!
دعا و تلاش و ... و هنوز هم!!!
از اول می خونم و به شباهتها نگاه می کنم. دانشگاه شریف و شهرری! تا چه پیش آید. البته هنوز 4 ماه مونده!!!!
مار گفت: قشنگ است، تو اینجا آمده ای چکار؟
شازده کوچولو گفت: با یک گل میانه ام شکرآب شده.
من به درماندگی صخره و سنگ
من به آوارگی ابر و نسیم
من به سرگشتگی آهوی دشت
من به تنهایی خود می مانم
من به اندازه این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
گیسوان تو به یادم می آید
من به اندازه این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی
شعر چشمان تو را می خوانم
چشم تو، چشمه شوق
چشم تو، ژرفترین راز وجود
برگ بید است که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن عمری ابدی می سپرد
تو تماشا کن
که بهاری دیگر
پاورچین پاورچین
از دل تاریکی می گذرد
و تو در خوابی
و پرستوها خوابند
و تو می اندیشی
به بهاری دیگر
و به یاری دیگر
نه بهاری و
نه یاری دیگر
حیف،
اما من و تو
دور از هم می پوسیم (!)
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی تو در این لحظه پر دلهره است
دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست
از سر این بام
این صحرا
این دریا
پر خواهم زد
خواهم مرد
غم تو این غم شیرین را
با خود خواهم برد
(حمید مصدق)
وبلاگ، چت، پادشاه عادل، بیداری در خوابگاه طرشت، سوالات کنکور، دلهره، پیتزای نخورده، ایستگاه شهید مفتح، ضربالمثل، ترجمه فقط به خاطر...، پارک نظامی گنجوی، قرار وبلاگ نویسها، خانمی که زمین خورد، فروغ، نقشه تهران،انگلیسی، ۴۰ دقیقه انتظار بیهوده ایستگاه مفتح، تنهایی، تنهایی، تنهایی، پارک طالقانی، علیپروین، کیف، آب، آمریکا، اشک، هدف زندگی، شازدهکوچولو، گل سرخ،گل سرخ، گل سرخ، آفتاب میشود، تشنگی،حسرت، انتظار.
ققنوس یادش رفت بگه که:
وبلاگ، چت، دوستی، لذت، علم و سواد اعجاب انگیز، عشق خالص، بی ریا، معصومانه، مشکل، مشکل، فشار بیش از حد از هر دو طرف، علاقه، فشار، تسلیم، سازش، عدم تفکر به دلیل سازش، فرار، نفرت، نفرت، نفرت، شادی، عشق دیگر و فراموشی.
یکی هم به ققنوس بگه که:
تفکر در همه جا و همه حال، فارغ نشدن حتی به مدت یک دقیقه، عشق، تضاد عمل با بیان، نه گفتن به هر کس فقط به خاطر...، احساس شادی، صداقت بی اندازه، عدم رویت صداقت متقابل، ...
هر چه هست، ققنوس مقصر نیست. مقصر گل بی زبون ققنوسه که مغرور بود. این گل فقط می خواد آروم بشه. ققنوس نباید به دلش بگیره. حداقل بذاره گل از دست رفته اش حرف بزنه و آروم بشه. خودش می دونه که مقصره. برا همین برای ققنوس عزیزش دعا می کنه و به خاطر اهلی کردنش از ققنوس ممنونه. خیلی هم ممنونه. ققنوس نباید به گل قدیمیش فکر کنه. باید فراموشش کنه و با شادی که داره خوش باشه. گلش ترجیح می ده بپوسه ولی ققنوس شاد باشه. ققنوس عزیز گلت رو ببخش. قول بده که از ته دل می بخشیش. گلت هنوز یه دلخوشی داره. به من گفته که هر روز به صدات گوش می ده و همین براش کافیه. فقط گریه اش کی گیره. هر کاری می کنه نمی تونه بهت فکر نکنه. آخه مثلا تو اهلیش کردی! مگه نه؟!
این رو میخواستم برای پیغام مطلب آخرت بنویسم نمیدوم چرا دیگه باز نشد. به هر حال:
کلام عاشقانه، کلامی است محو. آن را نه می توان گفت، نه می توان شنید. وقتی این کلام گفته یا شنیده می شود، دیگر عشقی نیست که می رقصد، عشقی است که استدلال می کند. به یک قرارداد عاشقانه بدل می شود، به جیرجیری عبث، به تکراری بیهوده بین حرافی و مردن. نه، حرف زدن با تلفن ممکن نیست - مگر مثل آن زن، آن شب : با لکنت، با تردید، با خودداری از سرازیر شدن اشک ها بین هر کلمه.
بوبن - غیر منتظره